چند جمله با پدر مهسا امینی؛ کاش زودتر همهی واقعیت را میگفتید و جان جوانان را به خطر نمیانداختید
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۷۸۷۲
مردم ایران حق دارند از آقای امجد امینی بپرسند که اگر دختر شما عزیز بود که حتماً همینطور بود، آیا برای جان دیگران همینقدر دغدغه قائل بودید؟
به گزارش خبرنگار سیاسی ایران اکونومیست، شب گذشته برای اولینبار فیلم حضور پدر مهسا امینی در بیمارستان و بر بالین وی منتشر شد. در این فیلم مشخص شد که در همان یکی دو روز اول مقام قضایی از آقای امجد امینی پدر مهسا میخواهد بدن دخترش را بررسی کرده و ببیند آیا آثاری از ضرب و شتم بر روی آن وجود دارد یا نه؛ که پدر وی وجود آثار ضرب و شتم و شکنجه را رد میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند نکته اینجا قابل ذکر و تأمل است؛ یکی اینکه ماجرای تلخ فوت خانم مهسا امینی موجب ناراحتی قاطبه ایرانیان شد و رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی خود به آن اشاره داشتند و سایر مسئولین اعم از سران قوا بر پیگیری دقیق و موشکافانهی ماجرا تأکید و کار را دنبال کردند و نتیجهی پزشکی قانونی هم روز جمعه هفتهای که گذشت برای همگان منتشر شد.
نکته مهم اما این است که آیا بهتر نبود پدر و خانواده مهسا امینی بعد از درگذشت غمناک دخترشان، از همان ابتدا به جای انکارهای بلاوجه و برخی کذبگوییها، مواردی که در فیلمِ منتشرشده گفتهبودند را بیان میکردند؟ در اینصورت شاید بخش مهمی از این اتفاقات در این بیش از 20 روز گذشته رخ نمیداد و جان انسانهای دیگری گرفته نمیشد و خانوادههای بیشتری عزادار نمیشدند.
در این ایام بسیاری از مدافعان امنیت و حتی مردم آسیبهای جانی و غیرقابل بازگشت دیدند؛ برخی اموال عمومی تخریب و به آتش کشیده شده، قرآن و مقدسات مورد اهانت قرار گرفت و چادر از سر برخی کشیده شد.
از جمله دیگر اقدامات تلخی که دل هر انسانی را به درد میآورد، آتشزدن یک پلیس بود که در این اغتشاشات و بهدست عوامل منافقین و آشوبگران انجام گرفت.
در اینمیان رسانههای خارجی و ضد ایران با موجسواری بر ماجرای فوت مهسا امینی و با برانگیختن احساسات مردم و با استفاده از عوامل خود در داخل، دست به اقدامات امنیتی و آشوبگرایانه زدند.
شکل گیری این اتفاقات فضا را برای گروهکهای تجزیه طلب نیز باز کرد تا تمام تلاش خود را برای ناامن کردن کشور خصوصا در شهرهای کردنشین –که مهسا امینی هم به همانجا تعلق داشت- به کار بگیرند که همین مسئله موجب بروز آشوب و اغتشاش در برخی شهرهای غربی کشور نیز شد.
حال سوال از آقای امجد امینی پدر مهسا امینی این است که شما که از همان روز اول واقعیت را می دانستید و به همراه مقام قضایی پیکر دخترتان را دیدید و متوجه دروغ بودن مسئله ضرب و شتم و شکنجه او شدید، آیا بهتر نبود همان ابتدا واقعیات را می گفتید و هرروز اظهارات متناقض شما در رسانهها منتشر نمی شد؟
شاید به راحتی نتوان گفت که حتی اگر آقای امجد امینی همهی واقعیت را میگفت هیچ اتفاقی رخ نمیداد؛ چرا که همانطور که برخی عناصر سازماندهیشده آشوبها گفتند، موضوع مهسا امینی برای آنها فقط یک بهانه بود. لذا نمیخواهیم اینطور سادهسازی کنیم که اگر آقای امجد امینی همه ماجرا را میگفت هیچ آشوبی نمیشد، امّا حتماً صحنه بسیار شفافتر بود و عموم مردم دچار شبهه نمیشدند و به احتمال بسیار فراوان خیلی از این خونهای مدافعان امنیت نیز ریخته نمیشد.
لذا مردم ایران حق دارند از آقای امجد امینی بپرسند که اگر دختر شما عزیز بود که حتماً همینطور بود، آیا برای جان دیگران همینقدر دغدغه قائل بودید؟
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: مهسا امینی پدر مهسا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۷۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار درباره وضعیت پرسپولیس و استقلال
آفتابنیوز :
روزنامه جوان نوشت: خاطرات خوبی از واگذاری تیمهای ریشهدار نداریم. اما حالا با وجود تمام سروصداها و «بهبه» و «چهچه» کردنهای آقایان کتوشلوارپوش ورزش بابت این واگذاری (که هنوز هم نمیدانیم چگونه چند ساعته انجام شد!) باید خیلی سخت نگران آینده دو باشگاه استقلال و پرسپولیس باشیم.
یکی از شرایط واگذاری سرخابیها، اهلیت مالکان جدید سرخابیها بود، مسئلهای که نوع نگاه و برخورد مالکان جدید دو باشگاه در همین چند روز اول آن را زیر سؤال میبرد؛ اینکه یکی از تغییر شهر حرف به میان آورد و دیگری از تغییر نام صحبت کند، حتی اگر تکذیب هم شود، نشان از این واقعیت تلخ دارد که مالکان جدید سرخابیهای پایتخت نهتنها کوچکترین شناختی نسبت به فوتبال باشگاهی نداشته و ندارند که بدتر از آن اصلاً متوجه نیستند چگونه باید با ظرفیت مردمی این دو باشگاه روبهرو شوند.
هنوز جوهر مهر واگذاری خشک نشده که یکی از مالکان تقاضای غیرحرفهای خرید تمام بلیطهای بازی را میکند. یا خبر میرسد که مالک آن تیم دیگر در ردیف شرکتهای تحریمی است. درست است که چنین مواردی خیلی زود تکذیب شد، اما با توجه به اینکه همیشه گفتهاند: «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها» نشان از آن دارد که واگذاری سرخابیهای پایتخت به کنسرسیوم بانکی و هلدینگ پتروشیمی مانند بسیاری دیگر از طرحها و برنامهها بدون مطالعه و صرفاً برای از سر بازکردن کار بوده است. آقایان فقط میخواستند واگذاری این دو تیم در کارنامه عملکرد خودشان ثبت شود.
پرسپولیس و استقلال تیمهای تهران هستند با خیل عظیمی از هواداران، در این شکی نیست که این دو تیم در جایجای ایران علاقهمند دارند، اما هیچگاه نباید فراموش کنیم سرخابیها تیمهای پایتخت هستند، خاستگاهشان تهران بوده و در پایتخت هم باید بمانند. شوخی این ادعا هم قشنگ نیست که پرسپولیس به مشهد برود یا اینکه نام استقلال اول تغییر کند و بعد از آن شهرش هم عوض شود، چون خواهند گفت: «استقلال خلیج فارس» در تهران چه میکند؟
این موارد طی همین یکی، دو روز رخ داده و همه فقط نظارهگر بودهاند. مواردی که امروز تکذیب میشوند، اما باید نگران تکرار شدن آنها و در نهایت به وقوع پیوستنشان باشیم. واقعیت این است که جامعه فوتبال از پیشکسوتان گرفته تا هواداران دو باشگاه هنوز این واگذاری را درک نکردهاند و به این مسئله با شک و تردید نگاه میکنند. این را میتوان از میان حرفها و اظهارنظرهای آنان متوجه شد. واقعیت این است که. این زنگ خطر خیلی زود با خبرهایی که از نوع نگاه مالکان جدید آنها به گوش میسد، به صدا درآمده، اما آیا کسی هست که صدای این زنگ را بشنود؟